چوپانی ماری را از میان بوته های آتش گرفته نجات داد

ساخت وبلاگ

چوپانی ماری را از میان بوته های آتش گرفته نجات داد و در خورجین گذاشته و به راه افتاد. چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمده و گفت: به گردنت بزنم یا به لبت؟

چوپان گفت: آیا سزای خوبی این است؟

مار گفت: سزای خوبی بدی است. قرار شد تا از کسی سوال بکنند، به روباهی رسیدند و از او پرسیدند.

روباه گفت:

من تا صورت واقعه را نبینم نمیتوانم حکم کنم، پس برگشته و مار را درون بوته های آتش انداختند، مار به استمداد برآمد و روباه گفت:

بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود

همسایه سایه ات بسرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد...
ما را در سایت همسایه سایه ات بسرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmashhadoreza2 بازدید : 142 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 ساعت: 19:14